سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دریاچه ارومیه

دریاچه ارومیه که در گذشته چیچست و کبودان نام داشته، بزرگ‎ترین و شورترین دریاچه دائمی ایران و یکی از دریاچه‎های فوق اشباع از نمک دنیا است که از این نظر با دریاچه بزرگ نمک Great Salt Lake آمریکا شباهت دارد

درازای آن 140 و پهنای آن میان 15 تا 50 کیلومتر و مساحت آن بین 5000 تا 6000 کیلومترمربع است. این دریاچه در یک فرونشست کم ژرفای وسیع با میانگین ژرفای 6
متر قرار گرفته است.

ولی ژرف‎ترین نقطه آن با 13 متر عمق در گوشه شمال باختری جای دارد. سطح آن نسبت به سطح آب دریاهای آزاد، 1300 متر بالاتر قرار دارد. در این دریاچه بیش از 102
جزیره وجود دارد که شکل و اندازه آنها با میزان بارش سالانه تناسب دارد.

در بین این جزایرکوچک و بزرگ، شبه جزیره اسلامی (شاهی) بزرگ‎ترین آنها است که در سال‎های پر بارش به صورت جزیره درمی‎آید. سطح حوضه آبریز دریاچه حدود 50000 کیلومترمربع
است.

زرینه رود، سیمینه رود، زولای چای و آجی چای از رودهای عمده وارده به دریاچه هستند. از میان رودهای گفته شده،‌ آجی‎چای از رسوب های نمکی نئوژن خاور تبریز عبور می کند و در حمل مقدار قابل ملاحظه ای نمک به این دریاچه نقش دارد.
در گزارش های قدیمی، دریاچه ارومیه را باقیمانده دریای مدیترانه دانسته اند ولی از نگاه زمین شناسی، این حوضه حاصل عملکرد سامانه های گسل های فشاری مانند گسل تبریز و زرینه رود است که در سیستم آبگیری آن نقش اساسی داشته اند.
از نگاه زمین ساختی صفحه ای، دریاچه ارومیه، در قسمتی از پهنه خرد شده بین صفحه های عربستان و ایران و ریزصفحه های ایران و ترکیه قرار گرفته و می توان آن را نوعی دریاچه زمین ساختی دانست که کوه های بلندی آن را در بر گرفته است.
با کمال تأسف در این اواخر دریاچه که نقش مهمی در محیط زیست و اکو سیستم منطقه دارد، به دلایل عدیده ای در حال خشک شدن است که در بحث بعدی به این مقوله خواهم پرداخت.


حمام شیخ بهایی

سرنوشت امروزی حمام شیخ بهایی
وجود 29 وارث برای حمام تاریخی شیخ بهایی این حمام را به مرز نابودی کشانده، این در حالی است که عبیدی، معاون میراث فرهنگی استان اصفهان، براین باور است مشکل وراث در حال حل شدن است؛ اما این مشکل، روند مرمت حمام را کند کرده است.
حامد ایمان‌طلب، کارشناس میراث فرهنگی مهم‌ترین مشکل این حمام را وجود 29 ورثه برای آن دانست و افزود: می‌طلبد که میراث فرهنگی برای بحث تملک این حمام تاریخی چاره‌ای بیندیشد؛ چرا که هرقدر طول بکشد و رسیدگی صورت نگیرد، شدت فرسودگی بیشتر خواهد شد. وی ادامه داد: شدت آسیب‌دیدگی حمام شیخ بهایی به گونه‌ای است که اعتبارات کلان می‌طلبد.ایمان طلب الحاقات حمام در دوره‌های مختلف را مشکل مضاعف مرمت آن دانست و افزود: حمام شیخ‌بهایی پلان و معماری شفافی ندارد؛ چرا که یک طاق، طاق دیگر را قطع کرده و حتی در یک مترمربع، پنج دیوار به کار رفته که این خود، کار مرمت را سخت و کند، می‌کند. این کارشناس میراث فرهنگی پیرامون اسرار این حمام تاریخی گفت: حمام شیخ‌بهایی، مجموعه‌ای از نگرش‌های حرفه‌ای و طراحی‌‌های مهندسی بی‌نظیر است که هرکدام از آنها فلسفه‌ای خاص دارد. وی افزود: سامانه گرمایش طبیعی، دودکش‌ها، آبرسانی و سامانه گرمایشی کف هر کدام دارای فلسفه‌ای جداگانه است. ایمان‌طلب ادامه داد: برخی پا به حمام که می‌گذارند انتظار دیدن یک شمع را دارند که به وسیله آن آب حمام گرم شود؛ در صورتی که حمام دارای یک لوله فلزی بوده که از یک مخزن خارج و شعله از آن استخراج می‌شده و منبع روغن آن متصل به عصارخانه (روغن‌کشی) بوده است. این کارشناس میراث فرهنگی یادآور شد: دیگ‌های مسی بزرگی بوده که به وسیله هیزم آب را به جوش می‌آورده و بعد از آن این آب توسط یک شمع گرم نگه‌داشته می‌شده است.ایمان‌طلب گفت: به تازگی عده‌ای از محققین خراسانی و یزدی ادعا کرده‌اند که می‌توانند این سامانه گرمایشی را بازسازی کنند که اگر چنین باشد، بهتر است، دستاوردشان در نمایشگاهی ارائه شود. این استاد دانشگاه به دوقلو بودن حمام به عنوان یکی از ویژگی‌های آن اشاره کرد و افزود: این حمام مجهز به خزینه و فردینه زنانه و مردانه مجزا بوده و تأسیسات گرمایشی خاصی در کف ساختمان جریان داشته، همچنین تمام کانال ‌کشی‌های زیر حمام نیز به یکدیگرمرتبط و به یک دیگ مسی متصل بوده‌اند. وی افزود: این ویژگی باعث می‌شده کف حمام دارای گرمای مطلوب باشد و آن را به کف پا منتقل کند. ایمان‌طلب همچنین به وجود کانال‌کشی‌های آب از سطح پشت‌بام اشاره کرد و گفت: منبع تغذیه آب ،بیرون از حمام بوده ،اما به وسیله کانال‌کشی‌هایی از سطح پشت‌بام رد می‌شده و به خزینه آن جهت گرم شدن می‌رفته و این یکی از ویژگی ‌های عمده حمام است که با وجود کانال‌کشی‌های سقفی خرابی برای حمام نداشته است.
بخش بزرگی از حمام شیخ بهایی در دوره پهلوی اول از بین رفت
این استاد دانشگاه با اشاره به این‌که بخش بزرگی از این حمام تاریخی در دوره پهلوی اول از بین رفته، تصریح کرد: در دوره رضاخان، حمام‌ها لوله‌کشی و به سامانه های صنعتی وصل و قسمت چله‌نشین آن نیز به کوره نفت سیاه تبدیل شد؛ که این تغییرات تزئینات حمام را از بین برد. وی افزود: کاشی‌ها از بین رفت و کف حمام تبدیل به سیمان و خزینه آن به دوش‌های انفرادی تبدیل شد.
مخروبه‌ای به نام حمام شیخ‌بهایی
اما حمام تاریخی شیخ بهایی بنای مربوط به دوره صفوی که در سال 1065 ساخته شده در حالی در یکی از کوچه‌های خیابان عبدالرزاق (سبزه‌میدان) اصفهان با قفلی بسته، متروک مانده که اگر چنین بنایی در کشوری دیگر بود، از آن میلیون‌ها کسب درآمد و جذب توریست می‌کردند. یکی دیگر از کارشناسان میراث فرهنگی اصفهان با اشاره به قدمت این بنای تاریخی گفت:‌ حمام شیخ بهایی در دوره زمانی خود با توجه به ملاک‌های قابل توجهی ساخته شده و نزدیکی این بنای تاریخی به مسجد جامع اصفهان و خانه علامه مجلسی که عمده جمعیت شهر در این ناحیه قرار داشته‌اند، بسیار قابل توجه است، چرا که محله‌ای بسیار پرآمدوشد بوده است.
این کارشناس عرصه میراث تاریخی ادامه داد: ‌در گذشته وضعیت به گونه‌ای بوده که در یک نقطه حمام ساخته می‌شد و این حمام کل یک منطقه خاص را پوشش می‌داده، حمام شیخ بهایی نیز برهمین اساس ساخته ‌شده است. وی به حساسیت‌های موجود در حمام شیخ بهایی نیز اشاره وتصریح کرد: آنچه در این حمام وجود داشته، استفاده از پساب فاضلاب مسجد جامع برای سوخت حمام بوده که بر اهمیت و مهندسی بی‌نظیر آن می‌افزاید.
وی با اشاره به این که هنوز روشن نیست که در چه برهه زمانی شمع این حمام خاموش شده،اظهار کــرد: متـأسفـانـه وضعیت این حمام بسیارناراحت‌کننده و دور از انتظار است و باید برای بهبود و نمایان کردن این اثر بی‌نظیر تاریخی اقداماتی مؤثر در سریع‌ترین زمان ممکن انجام شود. این کارشناس آثار تاریخی اصفهان ادامه داد:حمام شیخ بهایی تا چندی پیش مورد استفاده عموم مردم بوده، ولی اکنون چند سالی است که از این بنای تاریخی مخروبه‌ای بیش باقی نمانده است. این کارشناس درخواست کرد با همت کسانی که می‌توانند این بنای تاریخی را متحول کنند، آن را در معرض دید مردم قرار دهند. این در حالی است که حمام شیخ بهایی از بعد مهندسی و تاریخی در حال حاضر برای ایران و معرفی تمدن و فرهنگ این دیار به دیگر کشورها از ارزش و اهمیت والایی برخوردار است و باید علاوه بر ثبت مهندسی این بنای تاریخی بی‌نظیر به فکر مرمت چنین بناهایی باشیم تا آیندگان نیز بتوانند علاوه بر مطالعه مهندسی این بناها از نزدیک شاهد این عظمت تاریخی باشند و فرهنگ و تمدن ایرانیان همچنان برای آیندگان نیز باقی بماند.
کار را به کاردان بسپاریم
حسین یقینی کارشناس میراث فرهنگی نیز با اشاره به اینکه ماافراد متخصص و صاحب تجربه در حوزه مرمت آثار تاریخی نداریم، گفت: بهتر است کار را به دست کاردان بسپاریم. وی افزود: عملکرد مدیریت‌ها دو بخش است؛ کوتاه‌مدت وبلند مدت، برخی از این مدیریت ها در بلند مدت خودش را نشان می‌دهد مثل خرابی 270اثر تاریخی در دوران ظل السلطان که ما در حال حاضر تاوانش را پس می‌دهیم. یقینی در ادامه گفت: باید رؤسای دانشگاه‌ها و صاحب نظران، کسانی را به‌عنوان متولی انتخاب کنند که آنها بتوانند از پس حفظ و مرمت اصولی آثار تاریخی برآیند.

 


آرزوهای دور و دراز

روزی جادوگری که روی درخت انجیر زندگی میکرد به الکس گفت: یه آرزو کن تا براورده کنم.الکس هم با زرنگی آرزو کرد دو آرزوی دیگر داشته باشد. بعد با هر کدام از این سه آروز سه آرزوی دیگر آرزو کرد.

آرزو هایش شد نه آرزو,و سه آرزوی قبلی. بعد با هر کدام از این دوازده آرزو سه آرزوی دیگر خواست که تعداد آرزو هایش رسید به 36 تا و بعد 100 تا و.....

به هر حال از هر آرزویش استفاده کرد برای خواستن یه آرزوی دیگر تا وقتی که تعداد آرزوهایش رسید به 5 میلیا رد و 700 میلیون و 18 هزار و 34 آرزو.


بعد آرزوهایش را پهن کرد روی زمین و شروع کرد به کف زدن و رقصیدن, جست و خیز کردن, آواز خواندن و آرزو کردن برای داشتن آرزو های بیشتر,بشتر و بیشتر.در حالی که دیگران میخندیدند و گریه میکردند.عشق می ورزیدند و محبت می کردند, الکس وسط آرزوهایش نشست. آنها را روی هم ریخت تا شد مثل یک تپه طلا ونشست به شمردنشان تا ......

پیر شد و بعد یک شب او را پیدا کردند در حالی که مرده بود و آرزو هایش دور و برش تلنبار شده بودند. آرزو هایش را شمردند: حتی یکی از آنها هم گم نشده بود

همه شان نو بودند و برق میزدند...

بفرمایید چند تا بردارید به یاد الکس هم باشید که در دنیای سیب ها و بوسه ها و کفش ها, همه آرزو هایش را با خواستن آرزوهای بیشتر حرام کرد.

 


یادی از دکتر محمد خزایلی

یادی از دکتر محمد خزائلی - چشم و دل نابینایان


محمد خزائلی فرزند محمد رضا به سال ???? از مادری مهربان و فداکار به نام «جهان» در «کره رود» اراک چشم به جهان هستی گشود. در ?? ماهگی بر اثر ابتلا به بیماری آبله بینایی خود را از دست داد.
در آن زمان برای آموزش و پرورش نابینایان وسایل و مدارس خاص وجود نداشت. از این رو رهسپار مکتب خانه های قدیم شد و در هفت سالگی به مکتب شیخ حسین مدنی رفت. مدتی برای فراگرفتن قرآن نزد شیخ می رفت تا روزی به پدرش گفت: «آقای معلم قرآن را غلط می خواند!» و این اولین انتقاد او نسبت به محیط تعلیم و تربیت بود. پدرش متوجه شد که این مکتب خانه جوابگوی خواسته پسرش نیست. لذا به محض افتتاح اولین مدرسه در اراک به نام«مدرسه صمصامیه» او را روانه این مدرسه ساخت.

درسها را برایش می خواندند و او به لطف داشتن حافظه قوی آنها را یاد می گرفت. در ?? سالگی قرآن را کاملاً حفظ بود و چنانچه آیه ای برایش تلاوت می شد بلافاصله دنباله آن را قرائت می کرد.

رفقای دوران تحصیل وی نقل می کنند: هنگامی که برای گردش و تفریح به بیرون شهر می رفتند از آنان درخواست می کرد که نوشته های روی سنگ قبرها را به وی نشان دهند و او با لمس کردن آنها با اشکال مختلف حروف فارسی آشنایی پیدا کرد.

در دوره ابتدایی همیشه شاگرد اول بود و با وجود نابینایی با اشکال زیادی مواجه نشد و به اخذ مدرک پایه ششم ابتدایی با معدل ?? نایل گردید.

تحصیلات متوسطه را در صمصامیه اراک ادامه داد ولی برای گذراندن امتحانات پایه سوم متوسطه با مشکلات فراوانی مواجه شد. در این زمان بود که برای اولین بار فقدان بینایی خویش را بیشتر احساس کرد. امتحانات شفاهی دروس را با موفقیت گذرانید ولی نابینایی، مانع از امکان شرکت وی در امتحانات کتبی می شد. از این رو در آن سال موفق به دریافت مدرک سوم متوسطه نشد. مدت دو سال به مکاتبه با مرکز مشغول بود تا اینکه شکیبا رئیس فرهنگ وقت به تهران آمد و ترتیبی داد که محمد خزائلی بتواند با کمک منشی امتحانات کتبی را بگذراند. به این ترتیب معمایی بزرگ حل شد و از آن پس این شیوه امتحان برای همه نابینایان معمول گردید.

برای همه در آَن زمان عجیب بود که فرد نابینایی بتواند تحصیل کند، ولی او اهل مبارزه بود و آنی از تلاش غفلت نمی کرد. تا اینکه بالاخره به تهران آمد و در امتحانات متفرقه پایه ششم متوسطه شرکت کرد و در رشته ادبی در سراسر کشور رتبه اول را به دست آورد و به دریافت مدال علمی نایل آمد.

محمد خزائلی اولین فعالیت اجتماعی خود را ضمن ادامه تحصیل در دبیرستان، با تشکیل کلاس درس در منزل آغاز نمود. در همین دوران بود که به یادگیری زبان فرانسه، خارج از محیط مدرسه نزد شخصی به نام ژوزف که از ارامنه جلفا و پدرش تاجر فرش بود پرداخت. این معلم ابتدا الفبای زبان فرانسه را با کمک حروفی که از گچ و چوب درست کرده بود به وی یاد داد و سپس به تعلیم کتابهای مقدماتی فرانسه پرداخت.

روزی که محمد امتحان زبان فرانسه را در دبیرستان می گذرانید، طبق روال پیشین فقط یک نسخه سؤال از مرکز برای آن حوزه امتحانی ارسال شده بود. اگر می خواستند سؤالات را در جلسه عمومی قرائت کنند آن گاه در دست منشی او نسخه ای از سؤالات نبود تا برایش بخواند و اگر عکس قضیه را انجام می دادند سایر شاگردان از آن مطلع می شدند. در اینجا حافظه و هوش سرشار وی مددکار همه شد و به ممتحنین پیشنهاد نمود که ابتدا یک مرتبه دیکته و ترجمه فرانسه را برایش بخوانند و بعد برای انجام امتحان سایر شاگردان بروند. این کار را کردند و وی بدون اشتباه، مطالب قرائت شده را به منشی اش دیکته کرد و هجی نمود و نمره ?? هم گرفت.

به دست آوردن کار دولتی برای نابینایان، مشکل بزرگتری بود که محمد خزائلی هم با آن مواجه گردید و مثل همیشه با تلاش و کوشش و نشان دادن لیاقت شخصی خود درسال ???? به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و به این ترتیب راه دیگری به روی نابینایان گشوده شد.

او ابتدا در دبستانهای گلپایگان و خمین و سپس در دبیرستان های اراک به تدریس پرداخت. در زمانی که معلم «مدرسه عظیمیه» اراک بود، علی اصغر حکمت وزیر فرهنگ وقت به اراک آمد و قرار شد معلمین هر کدام در مورد رشته و فن خود مطلبی را بیان کنند. از مدیر مدرسه پرسیدند معلم کلاس ششم کیست؟

مدیر وقت، محمد خزائلی را معرفی نمود و وی در حضور وزیر فرهنگ، هندسه را با ارائه اشکال هندسی به شاگردان تدریس نمود. نتیجه کار به قدری عالی بود که وزیر را متعجب ساخت تا آنجا که مدال درجه اول علمی را به وی اعطا نمود.

محمد خزائلی در جوانی با هنر موسیقی آشنایی پیدا کرد و گهگاه نغمه سازی برای دل خود می نواخت. روزی که در مجلس جشن و سروری ساز را به دامن او نهادند و از او خواستند که بنوازد، وی پس از اندکی تأمل، ساز را به کناری نهاد و از آن پس برای همیشه دست از نواختن برداشت.

در یکی از کلاسهای درس بود که محمد خزائلی عاشق یکی از شاگردان خود به نام صدیقه عظیمی عراقی شد. علیرغم آنکه این عشق دوجانبه بود ولی پدر و مادر دختر با این ازدواج مخالف بودند. بالاخره بعداز گذشت چند سال این ازدواج سر گرفت و در سال ???? زندگی مشترکش را آغاز کرد. حالا دیگر همسرش کتابها را برایش می خواند و او مطالب را به حافظه اش می سپرد. ثمره این پیوند چهار پسر و چهار دختر می باشد.

محمد خزائلی که او را محمد نابغه لقب داده بودند، هیچ گاه در راه تحصیل علم از پای ننشست و به آموختن ادبیات عرب، فلسفه قدیم، عرفان، فقه و اصول، ملل و نحل، علم کلام و تاریخ اسلام پرداخت. آنگاه به تهران آمد و با وجود مشکلات فراوانی که در سر راهش بود در کنکور دانشگاه شرکت کرد و قبول شد و سرانجام در سال ???? موفق به اخذ درجه لیسانس با رتبه شاگرد اولی از دانشکده الهیات و نیز مفتخر به دریافت مدال علمی گردید. پس از آن باز هم در سال ???? از دانشکده حقوق و در سال ???? از دانشکده ادبیات به دریافت لیسانس توفیق یافت.

با پشتکار عجیب و ذوق به تحصیل علم و دانش که در نهاد او منحصر به فرد بود تحصیلات عالیه خود را ادامه داد تا درسال ???? در رشته ادبیات فارسی و در سال ???? در رشته قضایی از دانشکده حقوق دانشگاه تهران درجه دکترا گرفت.

وی به تصدیق اغلب دانشمندان و اهل فن، در زمینه علوم مذهبی، ادبیات عرب، معقول و منقول، تصوف، علم، تفسیر، حقوق اسلام و مذهب شناسی کم نظیر بود. به زبانهای عربی، فرانسه و انگلیسی تسلط کامل داشت و آشنا به زبان آلمانی بود.

محمد خزائلی در سال ???? آموزشگاه خزائلی را در اراک تأسیس کرد و بعدها آموزشگاهای متعدد خزائلی را در تهران بنیاد نهاد و تمام آنها را شخصاً مدیریت می کرد. او بنیانگذار اولین مدرسه شبانه در ایران است.
وی نه تنها به باسواد کردن افراد بینا سعی وافی نمود بلکه از با سواد نمودن نابینایان نیز غافل نبود. او اولین کسی بود که «انجمن هدایت و حمایت نابینایان ایران» و سپس «آموزشگاه نابینایان بزرگسال» را تأسیس نمود و سهم خود را در باسواد کردن روشندلان کشور تا سر حد امکان ایفا نمود. وی یک لحظه از تلاش در عرصه تعلیم و تربیت غافل نماند و به راستی عمر خود را در گرو تحصیل و تدریس علم و دانش نهاد.

درسال ???? «مجله روشندل» را برای اشاعه اخبار مربوط به نابینایان ایران و جهان منتشر نمود. از مؤسسات نابینایان کشورهای سیلان، هندوستان، فرانسه، جمهوری فدرال آلمان، عربستان سعودی، جمهوری دمکراتیک آلمان، روسیه و اسپانیا با هدف گسترش فعالیت های نابینایان ایران بازدید نمود. وی عضویت «کمیته اجرایی خاورمیانه» در «شورای ملی رفاه نابینایان «اتحادیه بین المللی نابینایان» و «کمیته اجرایی کنفرانس بین المللی تربیت مبتلایان به نقص بینایی» را برعهده داشته است.

محمد خزائلی علاوه بر تدریس در آموزشگاههای خود، در مراکز آموزشی عالی کشور نیز به تدریس ادبیات فارسی اشتغال داشت و در مدت ?? سال زندگی پرثمر خود ?? کتاب ارزنده تألیف کرد که اغلب آنها در دانشگاه ها و مدارس علمیه تدریس می شود.

وی در دوران خدمتش، افتخار دریافت دو قطعه مدال درجه اول و یک قطعه نشان درجه دوم علمی را داشته است.

تألیفات وی در چهار بخش تحت عناوین رسالات، کتابهای درسی، سایر تألیفات و آثار چاپ نشده به شرح ذیل است:

ـ نخستین رساله دکترای ادبیات خود را به روشنگری درباره «اعلام قرآن» اختصاص داد و اکنون این کتاب ارزنده از جمله کتابهای منبع و مأخذ تحقیقات قرآنی و اسلامی است.

ـ رساله دکترای حقوق او نیز کتابی است به نام «مسئولیت مدنی کارفرما، ناشی از عمل کارگر» که این اثر پژوهشی نیز می تواند ملاک بسیاری از داوریهای وزارت کار قرار گیرد.

ـ دکتر محمد خزائلی تألیف ارزنده دیگری دارد به نام «احکام قرآن» این کتاب جامع، مقام آن را دارد که رهنمود راستین حکام شرع قرار گیرد. همچنین کتاب «فقه» را در شش جلد تدوین نموده است. «فلسفه اسلام» و ترجمه «معالم القریه فی الحکام الحسبه» نیز از آثار دیگر اوست.

ـ وی در گلستان و بوستان سعدی نیز عارفانه و محققانه سیر معنوی و علمی نموده و با تألیف دو جلد کتاب به نامهای «شرح گلستان» و «شرح بوستان»، هرگونه معضل و مشکلی را که ادب دوستان در بیانات و سروده های سعدی داشته اند رفع کرده و پرده ابهام و ایهام را از آن به کنار زده است. کتاب دیگری به نام «گلهای ادب» درچهار جلد را نیز تقدیم علاقه مندان به ادبیات فارسی نموده است و همچنین کتاب «دستور زبان جاویدان» از آثار گرانقدر دکتر محمد خزائلی است.

ـ «خودآموز حکمت مشاء» یکی دیگر از تألیفات اوست که ترجمه ای بلیغ و رسا از «مقاصد الفلاسفه» امام محمد غزالی است. برگزیده هایی زیبا از آثار ادب عرب گردآورده که با طبع لطیف و حساس خود، کتابی خواندنی و جمیل به کتابخانه های دانش پژوهان هدیه داشته و نام آن را «المنتخب فی ادب العرب» نهاده است. کتابهای «نهج الادب» در صرف و نحو عربی را در شش جلد و «الاسلوب الحدود» برای مکالمه عربی را در دو جلد تألیف نموده است. سه کتاب دیگر در رشته منطق دارد به نام های «منطق و مختصری از فلسفه شرق»، «منطق نظری» و «منطق عملی» که در حقیقت از راه دانش ثمر بخش منطق، دریچه ای به باغ فلسفه گشوده است.

ـ زیبایی شناسی یکی از رشته های فلسفه است و این واقعیت را در کتاب «تاریخ مختصر فلسفه و زیبایی شناسی» که دکتر محمد خزائلی تدوین نموده است، می توان به نیکویی دریافت. کتاب دیگری که بر آن نام «مختصر روانشناسی» نهاده، کتابی است کامل که همگان را با دانش روانشناسی آشنا می سازد.
ـ داستانهای «دایانا و ونوس» در ادبیات یونان، روم، انگلیس و ایران نیز آثار زیبای اوست.

دکتر محمد خزائلی به آموزش بنیادها و نهادهای ادبی خدمتی بسزا کرده و از همکاران و دوستان خود نیز یاری گرفته است، کتاب «بدیع و قافیه» را با همکاری دکتر حسن سادات ناصری تألیف کرده، کتاب «مختارات» را با یاری دکتر محمد خوانساری نوشته، «دستور جاویدان» را به مدد سید ضیاءالدین میرمیران تدوین کرد. «اسلوب الحدیث» را با کمک سید عبدالباقی تنکابنی به مشتاقان هدیه نموده است.

وی آثار مدون دیگری دارد که اکنون در کتابخانه ای که از او به یادگار مانده و به دانشگاه اصفهان هدیه شده موجود است. از آن جمله آثار وی چون ترجمه «تحافته الفلاسفه» غزالی، ترجمه «مفتاح العلوم» خوارزمی، «فرهنگ اصطلاحات روانشناسی و فلسفی» با استفاده از فرهنگهای روانشناسی و فلسفی فرانسه و انگلیس را می توان نام برد.

دکتر محمد خزائلی نه تنها در راه نشر معارف دیرپای ایران و اسلام به راستی فعالیت می نمود، بلکه زندگانی و بهسازی و بهزیستی جامعه نابینایان ایران را نیز مدنظر داشت. وی طی بیست سال متوالی که انجمن ملی هدایت و حمایت نابینایان ایران را بنیاد نهاده بود و بعد منجر به تشکیل سازمان رفاه نابینایان ایران شد، خدمتی همیشگی و مستدام در حق این گروه نمود و آنچه داشت برای آنان در طبق اخلاص نهاد و هدیه کرد.

دکتر محمد خزائلی، در ?? خردادماه ???? پس از یک هفته اغما در سن ?? سالگی چشم از جهان فروبست.

منابع:

?- رحیمی، امیر مسعود، «مرگ مست» مجموعه اشعار، نشر دانژه، تهران ???? (زیر چاپ)

?- نامنی، محمد رضا، «سیری گذرا در آموزش و بهزیستی نابینایان»

?- خزائلی، شایسته «دستنوشته»

 


نخستین پنج شنبه شب ماه رجب

کارشناسان نخستین پنجشنبه ماه رجب را فرصتی برای ایجاد فرهنگ مناجات در خانواده و آموختن شیوه‌های درست زندگی برشمردند

شبی به بلندای تمام آرزوها


رهگذر به آسمان نگاهی انداخت، سرمای هراس و تنهایی او را بیقرار کرده بود و در میان فریاد و هیاهوی دلتنگی‌ها به دنبال کویر آرامش می‌گشت.
آسمان، آن شب آرام‌تر از همیشه، پایان جاده دلتنگی‌های رهگذر شده بود. چشم‌های بیقرار و مشتاقش را به ستاره‌های چشمک‌زن دوخت و به تاریک‌ترین نقطه در آسمان خیره شد. ستاره‌های چشمک زنان آمده بودند تا به او بگویند، تنها نیست و امید در همین نزدیکی، پشت پرنیان سیاه شب به زندگی لبخند می‌زند.
رهگذر در شب آرزوها، نومیدی را پشت پرچین تنهایی جا گذاشت و دستانش را به سوی آسمان بالا برد و آرام زمزمه کرد، هرگاه که به کلبه دلتنگی‌هایم سرک می‌کشی، دلم پر می‌شود از احساس با تو بودن. یاد تو در خلوت وهم‌زای نومیدی، گرد و غبار درد را از روح خسته‌ام می‌زداید و به نفس‌هایم جان تازه می‌بخشد، آرام می‌شوم، سیراب می‌شوم و راه رفتن را می‌یابم...
لیلئ الرغائب، مراسمی است که هر ساله در نخستین شب جمعه این ماه مبارک با به جا آوردن آداب مذهبی برگزار می‌شود تا میهمانان این جشن در شب عطا و بخشش آرزوهایشان را با دعا و نیایش پیوند زده و به انتظار بخشش بیکرانه حق نشینند.
حجت‌الاسلام والمسلمین محمد مطلبی فشارکی، درخصوص فضائل این شب می‌گوید، در ماه رجب، مناسبت‌های مختلفی وجود دارد که درخصوص نخستین جمعه این ماه نیز روایات فراوانی موجود است به طوری که پیامبر گرامی اسلام(ص) فرموده‌اند: نخستین شب جمعه ماه رجب را فرشتگان شب آرزوها نامیده‌اند، چرا که به خاطر پاداش‌ها و فضیلت‌های فراوانی که این شب دارد از قداست معنوی خاصی برخوردار بوده و به معنای شب پاداش‌های فراوان است.
این کارشناس اسلامی ادامه می‌دهد: واژه رغائب، جمعه رغبه به معنای مورد رغبت و پاداش و عطای فراوان است.
در روایات آمده مستحب است نخستین جمعه یا شنبه ماه رجب را روزه بگیرند و میان نماز مغرب و عشا 6 نماز 2 رکعتی خوانده شود و پس از پایان دوازده رکعت، هفتاد بار ذکر «اللهم صل علی محمد النبی الامی و علی آله» خوانده و سپس در سجده هفتاد بار ذکر «سبوح قدوس ربی الملائکه و الروح» گفته شود.
این کارشناس حوزه و دانشگاه، دعا به درگاه خداوند و راز و نیاز با اخلاص با پروردگار را از اعمال نیکوی انسان برشمرده و معتقد است، در روایات ذکر شده که مسلمان باید با تمام اخلاص به درگاه خداوند دعا کند. ارتباط خود را در هر شرایطی با معبودش حفظ کرده و بداند که یکی از بزرگترین نعمت‌های الهی که خداوند به انسان ارزانی داشته این است که بتوانیم با او راز و نیاز کنیم و اجازه‌دادن برای بیان دلتنگی‌ها و دعا کردن نعمتی است که انسان می‌تواند از آن بهره‌مند شود خداوند متعال اجابت دعا را تضمین کرده و فرموده است بخوانید مرا تا شما را اجابت کنم. از این رو باید برای بهره‌مندی بیشتر از این نعمت نسبت به ارزش و شناخت دعا و شرایط اجابت آن و آشنایی با سیره عملی اهل بیت اقدام کرد و روش دعاکردن را آموخت.
دکتر منوچهر ازخوش، روانشناس درخصوص نقش دعا و آرزو کردن در زندگی می‌گوید، مسئله آرزو کردن در تمام افراد بدون قید و شرط وجود دارد تا افراد به واسطه دعا وامید ورزیدن به گروهی از آرزوها و اهداف خود دست پیدا کنند و حتی اگر تحقق آنها امکانپذیر نباشد، امیدوار باشند که به اهداف خود خواهند رسید.
این استاد دانشگاه اضافه می‌کند، آنچه مبرهن است وقتی انسان دارای آرزو و امید باشد از بطالت و ناامیدی دوری کرده و به تدریج به مثبت‌اندیشی گرایش پیدا می‌کند. در واقع امیدداشتن باعث می‌شودکه افراد برای رسیدن به آینده‌ای بهتر پویایی را در پیش گرفته و برنامه‌ریزی مدونی داشته باشند. اگر افراد به تحقق آرزوها و پرواز در آسمان خیال به طور منطقی و معقول عقیده‌ای نداشته باشند، دیدگاه منفی پیدا کرده و ناامید می‌شوند چرا که تصور می‌کنند هیچ‌گاه به اهدافشان نمی‌رسند و احتمال ابتلا به افسردگی و بدبینی در آنها افزایش پیدا می‌کند.
به عقیده دکتر منوچهر ازخوش، روانشناس، اگرچه نقش آرزوکردن و امید داشتن در زندگی بسیار قابل توجه است، اما اگر افراد براساس خیالپردازی و جهالت غرق در آرزوهای بزرگ و دست نیافتنی شده و رؤیا پردازی کنند، یقیناً به سمت و سوی افسردگی و نابودی سوق داده می‌شوند. اما اگر آرزو کردن منطقی باشد فواید فراوانی دربر خواهد داشت.
برای نمونه اگر فردی آرزو کند که روزی جراح موفقی شود، حتی اگر به قله پیشرفت هم نرسد، در زمینه‌ای همگام با اهدافش حرکت خواهد کرد و قطعاً روزنه امید، زندگی‌اش را از جهل و تاریکی نجات خواهد داد. پس می‌توان گفت، آرزوها در صورتی‌که غیرواقعی نباشند، سوپاپ اطمینانی برای گام برداشتن در مسیر صحیح زندگی است.
خانواده و آرزوها
افراد از دوران کودکی با تأثیرات مثبت دعا آشنا شده و شیوه‌های فراگیری فرهنگ معنوی را از والدین خود می‌آموزند.
حجت‌الاسلام والمسلمین محمد مطلبی، با اشاره به نقش شب آرزوها در ترویج فرهنگ دعا کردن در خانواده می‌گوید: ماه رجب فرصت مناسبی است که فرهنگ معنوی دعا کردن را به کودکان آموزش داده و در کنار آن کودکان شیوه‌های صحیح زندگی را بیاموزند.
دکتر منوچهر ازخوش نیز با اشاره با تأثیر چنین فرهنگ‌هایی بر رشد کودکان می‌گوید، فرهنگ دعا و آرزو کردن باید در بین افراد خانواده همگانی شود تا کودکان به خدای خود نزدیک شده و تصویر آرامش بر زندگی آنها نقش بندد. داشتن اهداف و آرزوهای مشترک و در میان گذاشتن آرزوها و آمال افراد با یکدیگر باعث پیوستگی و اتحاد اعضای خانواده شده و موجب می‌شود افراد بیشتر به یکدیگر کمک کرده تا به اهداف و آرزوهایشان دست پیدا کنند چرا که انسانها قطعاً بدون توجه خداوند متعال و کمک دیگران در رسیدن به آرزوهایشان دچار مشکل خواهند شد. درواقع انسان با دعا کردن از معبود خود می‌خواهد به او در رسیدن به آرزوهایش توجه کند و یاری رسانش باشد.
از طرف دیگر معنی همدلی را درک کرده و متوجه می‌شود وقتی والدین از او حمایت کنند می‌تواند با آرامش تصمیم‌گیری کرده و به سمت ایده‌ها و اهدافش حرکت کند.
به عقیده این روانشناس، دعا جنبه امیدبخش در زندگی است و باعث می‌شود فرد همیشه امیدوار باشد، به واسطه دعا فرد به بهترین مسیر برای پیشرفت دست پیدا می‌کند و حتی اگر به قله هم نرسد، آرامش و موفقیت را تجربه خواهد کرد.
(**روزنامه ایران**)